جدول جو
جدول جو

معنی یخنی فروش - جستجوی لغت در جدول جو

یخنی فروش(زَ)
آنکه گوشت یخنی می فروشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
یخنی فروش
آنکه یخنی می فروشد فروشنده یخنی
تصویری از یخنی فروش
تصویر یخنی فروش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ بَ تَ / تِ)
متملق و چاپلوس. (آنندراج) :
ما را سخن فروش نهادی لقب چه بود
از چه بزر ز ما نخریدی همی سخن.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 324).
، شاعر. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ پَ رَ)
جوشیده چون یخنی:
گلۀ گوسفند سم تا گوش
گشته در آفتاب یخنی جوش.
نظامی.
و رجوع به یخنی شود
لغت نامه دهخدا
(زِ / زَ عَ)
کسی که یخ می فروشد. (ناظم الاطباء). جماد. (منتهی الارب). جمدی ّ. یخی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخن فروش
تصویر سخن فروش
شاعر، متملق چاپلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یخ فروش
تصویر یخ فروش
کسی که یخ می فروشد فروشنده یخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن فروش
تصویر سخن فروش
((~. فُ))
شاعر، متملق
فرهنگ فارسی معین